یه جوری دیروز باکتری خوندم که خودمم باورم نمیشد این حجم زخمیکردن درس:))) امیدوارم بتونم تا اخر هفته همینجوری پیش برم و درسا رو جلو ببرم.
+pulp fiction رو نصفه نیمه دیدم. به اون محشری که میلاد توصیفش میکرد نبود تا اینجای کار:))
+برا ارائه باکتری هم استاد اسممونو نوشت! این میشه اولین ارائه عمرم! برا منی که سر کلاس زبان وقتی ریدینگا بهم میفتاد با صدای کاملا لرزون میخوندمشون جلوی بقیه:))) حالا پیدا کردن اعتماد به نفس کافی برا ازائه جلوی ٤٥ نفر سخته:)) و فقط اینو میدونم که اگه یه روزی بچه دار شم اولین کاری که میکنم میفرستمش یه کلاسی( مطبق سلیقه ش) که حضور تو اجتماع و حرف زدن تو اجتماع رو یاد بگیره از همون اول. و از همون اول مجبور شه ارتباط برقرار کنه و بالا و پایین روابط رو به چشمش ببینه. اینجوری ضدضربه تر میشه تا چیزی که من الان باید دیرتر از خیلی از هم سن و سالام تجربه ش کنم.